آخرین اخبار
کد مطلب: 78788
دردي به نام فرهنگ !!!
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 868

   روال سابق به ويژه از دوره ي تکنوکراتيک تاکنون بر اين منوال گذاشته شده است که جناح ها و افراد مورد تاييد آنها زماني که به قدرت مي رسند، به منظور پياده کردن تفکرات و آرمانهايشان ،چينش مديران بالادست را به نحوي انتخاب مي کنند که بتوانند در دوره ي زمامداري شان از آنها نهايت بهروري را داشته باشند.( بهره وري به سبک تفکرات خودشان). و اين مدل سياست ورزي ميان ساير کشور ها داراي سابقه و جريان مي باشد که به تناسب مکان و زمان هاي مختلف داراي فراز و فرود هايي مي باشد. اما در اينجا نبايست فراموش کرد که تغيير و جايگزيني نمي تواند تنها راه ارائه برنامه و تنها راهبرد کنترل امور باشد زيرا که در ميان اين فراز و فرود ها آنجا که ضرري حاصل مي شود، براي مردم است و مردم هم در نهايت سياست ورزيشان ، با سياست خود را بيگانه مي دانند.(عموم مردم) چه بسا مديران و دست اندر کاراني تغيير مي کنند که بنيانگذار کارهايي ريشه اي و بنيادي هستند و در جريان اين تغييرات همه ي تلاش ها و سرمايه گذاري هاي مادي و تئوري شان بر باد مي رود. همانگونه که دسته جمعي سوار کردن کار درستي نيست ، دسته جمعي پياده کردن هم نمي تواند کار درستي باشد.

   گرچه موضوع مد نظر خاصه نحوه ي چينش ها نيست و مقوله ي فرهنگ؛ موکد بر اين نگاره مي باشد اما در مقدمه مناسب بود که بدانيم اين نوع تغييرات مي تواند دليل ريشه اي برخي درد و دل ها در زمينه فرهنگ عمومي و فرهنگ در حال حاکم شدنِ، کنوني باشد. رويِ سخن؛ متضاد با آنچه خواننده برداشت مي کند؛ به جاي سيستم مديرتي حاکم، با ديگر اقشار اثر گذار و توانمند مي باشد. زيرا نمي توان انتظار داشت و قبول کرد که برنامه هاي ارئه شده و در حال جريان، بدون فکر قبلي و سرمايه گذاري اوليه است. پس آنها که فکر کرده اند و سرمايه گذاري کرده اند مطمئناً براي رسيدن به هدف و خواسته هايشان برنامه ريزي نيز کرده اند. و تغيير در انديشه اين تئوري گردان ها ازحيطه اين نوشته و توان اين مطلب چه بسا به دور باشد. در طرف ديگر مي توان با گوشزد کردن برخي واقعيت ها، چشم ها و دل هاي بيدار و يا خفته را هشيار تر کرد تا آنها غافل نماند و نباشند.

   مي توانم به جرات تز بدهم، که ما عادت کرده ايم به نوش داروي بعد از سهراب بودن؛ و متاسفانه اين مسئله زماني درد محسوب مي شود که نوش دارو وجود دارد ولي ما در مصرف آن تاخير را جايز مي نماييم. هنر اين نيست که بعد از وقوع حوادث و رشد پيدا کردن ناخواسته هاي ضد ارزش، شروع به مقابله به آنها بپردازيم. هنر آن است که در ابتدايِ نابساماني هايِ در حال بروز کنترل و درمان ريشه اي گردند و اين امر زماني روشن تر و مهم تر تلقي مي گردد که هشدار ها داده شود و راهکار هاي بنيادي ارائه گردد. در مقوله فرهنگ نمي توان درنگ کرد و نمونه بارز درنگ ما نيز به وضوح در چند سال گذشته خودنمايي کرد و آن هنگام که چراغ هاي هشدار از شدت نور در حال انفجار بود دست به اقدام زديم و گرچه قصد نااميدي ندارم اما در برخي موارد کار از کار گذشته بود.

     رجوع به متن ها و مقالات مختلف مي تواند در فهم اين موضوع بسيار اثر گذار باشد و آن هم مقالاتي است که بعد از دوره ي اصلاحات توسط افراد مختلف نگاشته شد و همه به اتفاق غافل شدن از فرهنگ و هشدار هاي مقام معظم رهبري را مورد تاييد قرار داده اند. همه نوشتند که شبيخون فرهنگي مد نظر رهبري به وجود آمد، همه نوشتند که انقلاب هاي مخملي ريشه دوانده اند، همه نوشتند که فرهنگ در حال نابوديست... . در اين اجمال، تقصير زماني از گردن افراد کنار گذاشته مي شود که همه باور کنيم غافل گير شديم.(با همه تذکرات رهبري) و همه به اين نتيجه برسيم که در اين سطح تجربه اي جديد بود. اما نکته اينجاست؛ اکنون چه؟ آيا باز هم مي توان ده سال آينده را متصور شد که دور هم جمع شويم و بگويم فلان برنامه فرهنگي از ده سال قبل کليد خورده است؟ آيا نسل هاي آينده بعد از تجربه دوران اصلاحات از ما قبول خواهند کرد که دير فهميديم؟ آيا آيندگان نمي پرسند که؛ ولي زمانتان اين همه تذکر را براي چه به شما مي داد؟ آيا با اين تفاسير، ده سال آينده باز هم مردم بايد "نه دي" خلق کنند؟ و هزان آياي ديگر...

       مفسران حوادث اواخر دهه هشتاد، بنياد ها و گروه ها و نظريه پردازان را يک به يک به باد محاکمه قلم خويش گرفته و تا توانستند سوزن ها از انبار کاه در آوردند، اما کجايند همان مفسران که باز هم دارد ابتداي ده سال ديگري کليد مي خورد! ده سال تا 87 و ده سال تا 88 و شايد ده سال تا 98 و اين، نوعي خوش بيني است، زيرا تجربه همانگونه که براي ما راهکار است براي آنها هم راهکاريست و آنها هم بيکار ننشسته اند و روز به روز در شيوهاي عملياتيشان تغييراتي مي دهند.

     تاريخ نشان داده است که تذکرات و گوشزد هاي رهبر ايران اسلامي بيشتر در ميانه و يا چند سال بعد از روي کار آمدن سيستم مديريتي کلان مي بوده، اما امسال مشاهده مي شود که فرهنگ به وضوح و بعد از کمتر از يک سال؛ هوشيار باشِ مورد تاکيد رهبري قرار گرفته است. گرچه مي توان اين تذکر و هوشيار باش را در ادمه تذکرات قبلي دانست ولي هميشه نبايد اينقدر خوش بين نگاه کرد و من اعتقاد دارم ما بايد درد هاي معظم له را جدي تر دريابيم. کمي اطرافمان را نظاره کنيم! به وضوح روي کارآمدن بنياد هايي را مشاهده مي کنيم که تا چند وقت قبل سايت هايشان فيلتر بود. اگر کمي در جرايدمان نظر کنيم افرادي را تيتر مي بينيم که چندين سال متهم رديف اول فتنه 88 بودند. اگر کمي همين جرايد را ورق بزنيم همان تيتر ها و توهين هاي را مشاهده مي نماييم که در دوران اصلاحات به دين و امام و قرآن و مکتب ما نسبت داده مي شدند. در دانشگاه هاي ما کساني تريبون به دست گرفته اند که استاد شستشوي تفکرات جوانان پاک ايران اسلامي هستند و با همه ي اندوخته اي علميِ غربي شان، در حال پيشرفت هستند. سردار قاسمي جالب گفت که دو نهادمان با همه ي اسمي که از ولايي بودنشان در جامعه وجود دارد کاملاً در کنترل و سيتره ي تفکرات غرب گرايانه اند و لابي ها در حال خشک کردن فرهنگ اسلاميِ آنهاست.

     همانگونه که در ابتدا نيز اشاره شد، نحوه تغيير مديران يکي ديگر از مدل هاي بروز، يک ده سال ديگر است . صدا و سيماي مان با ادعاي فاطمي بودنش در عيد امسال پا به ميدان گذاشت اما افسوس که نام فاطمه تنها و تنها براي دل خوشي برخي ها بود. بازيگر زن تلوزيون ما دقيقا مانند يک مدل لباس ايتاليايي وارد سن مي شود و مجري صدا و سيماي فاطمي ما با نحوه ي اجرايش؛ اسلامي بودن را از دايره سيما جدا مي کند. کساني مدعوِ ويژه يِ برنامه هاي نوروزي مي شوند که سال ها متهم به تهيه سريال ها و برنامه هاي ريشه ايِ ضد ديني بوده اند و جالب تر آنکه در همين قاب شيشه اي، مژده حضور دوباره مي دهند و برخي ها هم نيش شان تا بناگوش باز مي گردد. موسيقي ها و ترانه هايي پخش شده که با سبک و مضمونشان روي همه ي ترانه سرايان خارج از کشور سفيد شد. به وضوح مي توان ديد، ناديده گرفتن برخي محدوديت ها که درست يا غلط بودنش را اينجا نمي توان مورد ارزيابي قرار داد؛ شيوه ي وزرا و مديران کشوري ما مي شود و چه مروجي بالا تر از مسئولين براي مردم وجود دارد.

   آيا با انديشيدن در آنچه ذکر شد و نشد، نمي توان به اين واقعيت دست پيدا کرد که دوباره قرار است در قبال نان و مرغ و پنير، اصالت ديني و غيرت ملي مان به هراج گذاشته شود؟؟؟ گرچه نصيحت و تذکر صلاحيت مي خواهد و داشتن آن توسط نگارنده اين نوشته به هيچ وجه مشخص نيست؛ اما همه ي آنچه نوشته شد را مي توان نوعي دلسوزي و يادآوري دانست تا اينکه، ده سال ديگر حسرت امروز و کارهاي نکرده را نخوريم!!! نوش دارو را رهبري محيا کرده است پس تاخير در آينده به هيچ وجه بخشيده نخواهد شد، و اين را بايد آنهايي بدانند که مي توانند کاري بکنند ولو با يک نوشته ...

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس